باغبان ها به خوبی می دانند که آنها گیاهان را رشد نمی دهند به این معنی که هیچگاه باغبانی ریشه ها را به هم نمی چسپاند ویا برگ ها را به یکدیگر چسپ نمی زند و گلبرگ ها را رنگ نمیکند،گیاهان خودشان رشد می کنند، تنها وظیفه و شغل باغبان هاا فراهم کردن شرایط مناسب برای رخ دادن همه ی این اتفاق هاست. یک باغبان خوب این شرایط را به خوبی ایجاد می کند و از طرفی دیگر یک باغبان ضعیف و ناآگاه هیچوقت چنین کاری نمی کند. همین رویه را میتوان برای تدریس یک معلم در نظر گرفت.یک معلم خوب شرایط مناسب را برای یادگیری دانش آموزانش فراهم می کند. از طرفی، یک معلم کارکشته این را نیز به خوبی می داند که همیشه نمیتوان شرایط را در کنترل داشت.
به همین دلیل است که همواره مباحث بحث برانگیز و همیشگی میان پیروان شیوه های تدریس سنتی و مدرن پیرامون تدریس ویادگیری وجود دارد. شیوه سنتی روی تدریس حقایق و اطلاعات که از طریق دستورالعمل های مستقیم به کل کلاس تدریس میشوند، تمرکز دارد. در طرف مقابل، شیوه مدرن بر مبنای یادگیری از طریق اکتشاف ، خود ابرازی و فعالیت در گروه های کوچک بنا شده است. جدا دانستن و تمایز قائل شدن مابین این دو رویکرد بیشتر در تئوری قابل لمس تر است تا در عمل .معمولا در عمل معلم ها در تمامی مدارس و فضاهای آموزشی باید از طیف وسیعی از دیدگاه و رویکردها استفاده کنند. گاهی باید حقایق و اطلاعات را به صورت مستقیم تدریس کنند و در برخی مواقع با تشکیل گروه هایی در کلاس، فعالیت های علمی و اکتشافی در مورد پروژه های کلاسی را تسهیل می کنند. هنر این است که با ایجاد تعادل درشیوه ی تدریس است تمام این دیدگاه ها دربرگرفته شود. بسیاری از طرفداران دورویکرد خود نیز بر این باور هستند که ایراداتی در رویکردی که از آن دفاع می کنند وجود دارند، یکی از این افراد رابینسون ،نویسنده کتاب مدارس خلاق، می باشد، او که یکی از حامیان رویکرد مدرن در آموزش است بیان می کند؛ کار خلاقانه در هر زمینه و حوزه ای مبتنی بر میزان تسلط بر دانش، مفاهیم و سنت ها و دستاوردهایی است که آن حوزه را شکل داده اند.
نتایجی تحقیقی که در سال 1977 تحت عنوان "یادگیری از طریق نمایشنامه تئاتر" انتشار یافت نشان داد که موفقیت کارهای اکتشافی و فی البداهه دانش آموزان وابسته به درک آن ها از مبانی، تمرین کردن، و شناخت ادبیات تئاتر جهانی است. در یافته های تحقیقی دیگر با عنوان " آموختن هنرها در مدارس" بیان شده است که دو شیوه مکمل جهت درگیر کردن و علاقه مند کردن دانش آموزان به هنرهای مختلف وجود دارند؛ اولین شیوه ساختن است،تولید کار توسط خودشان. دومین شویه "ارزیابی " است، به این معنی که کار بقیه را بفهمند و متوجه ریز و بم آن شوند. .در مجموع، باید گفت توانمندی دانش آموزان در مباحث مختلف وقتی حاصل می شود که هر دو این شیوه ها در جای خود استفاده شوند و از یکی به نفع دیگری چشم پوشی نشود.