اردیبهشت به عنوان روز خیام نام گذاری شده است: حکیم غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری شاعر، ریاضی دان و ستاره شناس ایرانی در دورۀ سلجوقی که در قرن پنجم هجری در نیشابور به دنیا آمد و در سال های آغازین قرن ششم (502 یا 505 ه.ق ) چشم از جهان فروبست و چه قرنی است این قرن 5 با چهره هایی چون او و ابن سینا و ابوریحان بیرونی.
شهرت اصلی خیام جدای گاه شماری ایرانی به خاطر رباعیات اوست و خاصه پس از آن که در روزگار متأخر فیتز جرالد به زبان انگلیسی برگرداند و به جهانیان و دوباره به خود پارسی زبانان شناساند. منحصر به زبان انگلیسی هم نیست کما این که چند سال پیش ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه در پاسخ خود به ترجمۀ شعری از خیام به زبان روسی اشاره کرد.
پاره ای مضامین اشعار خیام و طعنه و تسخر زدن های او برخی را به این صرافت انداخته تا بگویند حکیم عمر خیام یک نفر است و رباعی سرای به زعم آنان کفرگو شخص دیگری است با نام خیامی.
پرداختن مرحوم محمد محیط طباطبایی به این موضوع هم سبب شد کسانی بر همین نظر تعارضات را حل کنند و جای شُکر آن باقی است که حافظ و حافظی دو تن نبوده اند و ایضا مولوی و مولوی یی!
بسیاری از رباعیات خیام به ضرب المل بدل شده و هرگز کهنه نمی شود و از حیث فرم هم مدرن است و آدمی را به شگفتی وامی دارد:خیام نیشابوری؛ در سرزنش رنج بیهوده و ستایش وقت آسوده
دوزخ، شرری ز رنج بیهودۀ ماست
فردوس، دَمی ز وقت آسودۀ ماست....
از این زیباتر و امروزین تر سراغ دارید؟
بی سبب نیست که آن همه از رباعیات خیام با صدای احمد شاملو و آواز محمد رضا شجریان با موسیقی فریدون شهبازیان استقبال شد تا جایی که گفته می شود پرفروش ترین کالای صوتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و حتی تاریخ نوار کاست در ایران بوده است.
ذوق و زیبایی رباعیات خیام را هیچ کس نمی تواند انکار کند ولی به لحاظ مضمونی مخالفانی داشت و برخی مانند مرحوم محمد تقی جعفری می گفتند ناپایداری دنیا امر نامعلومی نیست و این همه اصرار بر آن یأس می آورد.
خیام اما به نومیدی فرانمی خواند بلکه می گفت دم را غنیمت شمرید و از فرصت ها بهره برید و به آدمی هسدار می داد زیاده از حد خود را جدی نگیرد و گمان کند اگر نباشد جهان زیر و زبر خواهد شد.
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبود هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
در این که برخی رباعیات را بعدتر به خیام نسبت داده اند تردیدی نیست اما مردم رباعی سرایی به نام خیام را دوست می دارند و این که خیامی بوده نه خیام موضوع را تغییر نمی دهد.
بله، با نگاه خیام و حتی حافظ و سعدی نمی توان به توسعه به مفهوم مدرن کلمه رسید و جامعه مدرن ساخت اما آرامش بخش است برای آدمی گرفتار ترس و حرص.
بر این اساس از رنج می کاسته و به شور و لذت فرامی خوانده و مگر پسندیده ترین معیار برای داوری شخصیت های تاریخی و معاصر در عرصه های مختلف این نیست که رنج افزا بوده اند یا رنج کاه؟ بر رنج آدمیان افزوده اند یا باری برداشته اند؟
همین که می گوید:
ساقی غم فردای حریفان چه خوری؟
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
تا چه اندازه در کاهش رنج دیگران و زیبایی پراکنی تأثیر دارد؟
خیام در شهرت جهانی اعبتاری هم سنگ حافظ دارد و دست آخر این که مدت ها بود که تصور می شد عمر رباعی به سر آمده و کسی را یارای رباعی سرایی به شکوه خیام نیست و حتی زنده یاد اسلامی ندوشن که بسیار کوشید در رباعی مثل نثر ندرخشید.
دربارۀ خیام اشاره به آرامگاه او در امام زاده محروق نیشابور هم خالی از لطف نیست که کاری است از هنرمندانه از هوشنگ سیحون.
در روزگار ما اما ایرج زبردست رباعی های نابی سروده آن قدر که یک بار چنان مجذوب شدم که او را خیام بی ردا و دستار توصیف کردم:
لبخند زدی بهار با آن آمد
یک باغ پر از نرگس و ریحان آمد
ای دست بلند آسمان، در دستت
من نام تو را خواندم و باران آمد...
راستی این روزها که بیشتر حس می کنیم رنج بیهوده می بریم و در پی وقت آسوده می دویم کدام سخن گویاتر از شعر خیام؟
دوزخ، شرری ز رنج بیهودۀ ماست
فردوس، دمی ز وقت آسودۀ ماست
--------------------------------------------------------------------
در این باره که سَرا درست است یا سُرا و در اینجا رباعی سَرا یا رباعی سُرا باید گفت: هر دو. اولی از مصدر سراییدن و دومی از سرودن و سُرایش. بهترین گواه نظامی گنجوی است که هم «سرا» به کار برده هم «سُرا»:
یک جا می گوید:
اگر پیشه کنم غزل سَرایی
او پیش نهد دغل درآیی
جای دیگر هم می گ و این دومی را بعید نیست بر اساس «سُرایی» گفته باشد.
مجنون ز مشقتِ جُدایی
کردی همه شب غزل سرایی