این فراموشی یک موضوع بسیار طبیعی در مغز است و نشان دهنده عملکرد خوب آن است. انسان ها برای عملکرد سریع و بقا در طبیعت نیاز دارند تا به سرعت فکر کرده و به سرعت عمل کنند. به همین منظور، مغز انسان این لطف را می کند و اطلاعات اضافی را دور می ریزد. در این حالت، تنها اطلاعات مورد نیاز و ضروری نگهداری می شوند. اما نکته جالب آن است که انسان تقریبا هیچ چیز را فراموش نمی کند.
به یاد می آورم که 30 و اندی سال پیش، در یک کتابخانه کار می کردم. از آن کتابخانه و کار در آن چیزی به یاد نمی آوردم و احساس می کردم تقریبا تمام آنچه را در آن سال ها از آنجا آموخته ام، فراموش کردم. این تفکر تا زمانی با من بود که به طور اتفاقی مسیرم به همان کتابخانه قدیمی خورد. زمانی که به آن کتابخانه نزدیک می شدم، تغییرات محیط اطراف به مرور به یادم آمد و جزئیاتی مانند سنگ بیرون آمده از یکی از دیوارهای کتابخانه هم دوباره نظر مرا جلب کرد. زمانی هم به داخل کتابخانه رفتم، نحوه چیدمان متفاوت کتاب ها، کارکنان کتابخانه و موارد کوچک و بزرگ بسیاری هم دوباره به مغز من هجوم آوردند. حتی میز و صندلی هم می توانستند خاطراتی را به یاد من بیاورند. آنجا بود که اطمینان یافتم، مغز من هیچ اطلاعاتی را دور نمی ریزد.
مغز اطلاعات را دور نمی ریزد و تنها آنها را از دسترس خارج می کند. مغز بسیار هوشیار است و به طور مرتب به ارزیابی اطلاعات و دانش مغزی افراد می پردازد. او این لطف را در حق ما می کند که اطلاعات غیرضروری تر را به قفسه های پشتی و بایگانی برده و اطلاعات ضروری را جلوی دست ما می چیند. فعالیت و عملکرد ما در چنین فضای مغزی منظمی بدون شک چندین برابر خواهد بود و باید بابت این موضوع قدردان باشیم.
اما آنچه به مغز شما اثبات می کند که به یک موضوع نیاز دارید و نباید آن را از دسترس خارج کند، مطالعه چندباره و به کار بردن آن اطلاعات است. اگر شما براساس نمودار فراموشی ابینگهاوس و در زمان های مشخص (مثلا 1 روزه، 2 روزه، 4 روزه و سپس 8 روزه) به مرور اطلاعات کسب شده خود بپردازید یا از آنها استفاده عملی کند، هیچگاه اطلاعات شما به بایگانی منتقل نخواهد شد و می توانید در هر لحظه از آنها استفاده کنید.