برخی محققان (ارات 1994) معتقدند آن چه در جامعه شخصیت یک شغل را در اذهان مردم شکل می دهد مخاطبین یا مشتریان آن هستند. در مورد شغل معلمی، مشتریان اصلی (ورای انتظارات و اهداف والدین) در حقیقت خود کودکان و نوجوانان هستند. از آن جایی که کودکان جایگاه اجتماعی ویژه ای ندارند، بالتبع محافل اجتماعی که معلمان با آن ها سروکار دارند نیز همین گروه های کودکانه است که پیامد آن کاهش وجه اجتماعی این پیشه ارزشمند در نگاه عموم است.
از منظر دیگر بسیاری از افراد معلمی را یک شغل زنانه می دانند. بر اساس تحقیقات اخیر در سال 2016 در میان کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی یا OECD زنان 97 درصد معلمین دوره پیش دبستانی، 82 درصد در دوره ابتدایی، 68 درصد در دوره آموزش متوسطه، 58 درصد در دوره پیش دانشگاهی و تنها 43 درصد در دوره دانشگاهی را به خود اختصاص داده اند. برخی کم اهمیت جلوه دادن این پیشه در نظر مردم را عاملی در کاهش تمایل مردان برای امر آموزش در سطوح پایین تر و افزایش روزافزون حضور زنان در این حوزه قلمداد می کنند . به همین دلیل یک تصور نادرست از حرفه معلمی تعبیر این شغل به یک فعالیت نیمه حرفه ای است که موجب قضاوت نادرست در مورد این شغل با اهمیت می شود.
بررسی های اخیر نشان می دهد این ساختار و طرز فکر شکل گرفته در مورد حرفه معلمی و محدودیت های آموزشی معلمین با توجه به مباحث مورد تقاضا در هر مقطع تحصیلی، به گونه ای امکان تعریف مسئولیت های جدید و با اهمیت برای آن ها و پیشرفت آن ها در زمینه کاری خود را محدود کرده است. کاهش انگیزه معلمین ناشی از برداشت اجتماعی مردم از حرفه آن ها تاثیری منفی بر دامنه یادگیری کودکان و به طور کلی سطح آموزش در یک کشور خواهد داشت. محققین لازمه از بین رفتن این مانع بزرگ در شغل معلمی و به طور کلی سیستم آموزشی را تعریف یک سیستم پویا شامل آموزش مهارت های دانشی جدید به معلمین از طریق تعامل با آن ها و بررسی رویکردهای متنوع در آموزش و توزیع آن در سیستم آموزشی کشور می دانند. به دیگر بیان هر معلمی در انجام وظیفه خود از رویکرد خاص خود استفاده می کند اگر این رویکردها ابتدا شناسایی و جمع آوری شده و سپس رتبه بندی شده و بر اساس اولویت بین معلمین توزیع شود این گامی موثر در پویایی فرآیند آموزش خواهد بود. این فرآیند معلمین را از تمرکز صرف بر موضوعات محدود در کلاس آموزشی و تکرار مکررات به عناصری پویا برای یادگیری بهترین شیوه آموزشی تبدیل خواهد کرد. تحقیقات اخیر در زمینه آموزش به ایجاد یک منبع دانش آموزشی درسیستم آموزشی تمرکز دارند. این رویه با جمع آوری الگوهای آموزشی متنوع و ترغیب معلمین به تعمیق دانش آموزشی خود، ضمن خارج کردن آموزش از کالبد محدود و کسالت آور به یک فرآیند پویا، رفته رفته شغل معلمی را به یک حرفه ارزشمند نزد خود معلمان و جایگاه اجتماعی آن نزد عموم تبدیل خواهد کرد.