ب – پس از شهادت امام حسین علیه السلام:
۱ - غارت خیمهها
سپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه هاى آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند و چهارپایان، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکى ها را به یغما بردند. آنان، حتى حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند، به طورى که زنان اهل بیت علیه السلام به عمر بن سعد پناهنده شده و از شدت جنایت کارى شمر و گروه نابکارش شکایت کردند و عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خیمهها دست بردارند. (5) از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذى الجوشن و گروهى از پیادگان، از خیمهها گذشتیم تا به على بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیمارى از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند: که این بیمار را هم بکشیم؟ من گفتم : سبحان الله چه بىرحم مردمید شما. آیا این کودک ناتوان را هم مى خواهید بکشید؟ همین بیمارى که بر او عارض شده، او را کافى است. به هر طریقى بود آنان را از کشتن على بن الحسین علیه السلام بازداشتم، ولى آن بىرحمها پوستى را که آن حضرت بر آن خفته بود بکشیدند و به یغما بردند.(6)
۲ – آتش زدن خیمهها
شمنان پس از غارت خیمهها و به یغما بردن دارایىها و اشیاى موجود بازماندگان، خیمهها را به آتش کشیدند. در این هنگام، کودکان و زنان بىسرپرست، از خیمهها بیرون آمده و به بیابانهاى اطراف گریختند. راوى گفت: پس از غارت خیمهها، آنها را آتش زدند و بانوان مکرمات با سر و پاى برهنه در حالى که لباسهاى ایشان را ربوده بودند، از خیمهها بیرون ریختند و صدا به شیون و گریه بلند نمودند و در حال خوارى به اسیرى رفتند.(7)
۳ - تاختن اسب بر پیکر شهیدان
عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت: چه کسانى آمادگى تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى کردند که از آن جمله بودند: اسحاق بن حیاة حضرمى، احبش بن مرثد و اسید بن مالک. این عده پس از نعلبندى اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهاى پر از جراحت و بى سر شهیدان را در هم شکستند.(8) این گروه نابکار وقتى برگشتند، در نزد عبیدالله بن زیاد براى گرفتن جایزه خیانت و جنایت خویش، از کار خود چنین تعریف کردند: نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بکل یعبوب شدید الاسر؛ ما کسانیم که بر بدن حسین و یارانش اسب راندیم به حدى که استخوانهاى سینه آنان را در زیر سم ستوران چون آرد نرم کردیم! عبیدالله بن زیاد، اعتنایى به آنها نکرد و دستور داد که جایزه اندکى به آنها بدهند. این عده پس از قیام مختار بن ابى عبیده ثقفى (در سال ۶۶ ه. ق در کوفه به سزاى اعمالشان رسیدند. به دستور مختار دست و پاى آنان را با میخ هاى آهنین بر زمین کوبیدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانیدند که پیش از هلاکت شدنشان اعضا و اجزاى بدنشان از هم جدا شد) (9)
۴ - ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه
عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى بیش تر و اعلام وفادارى به عبیدالله بن زیاد و خاندان بنىامیه، دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند و عبیدالله بن زیاد را از پایان یافتن غائله کربلا با خبر گردانند.
ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم بود. آنان شب به کوفه رسیدند. در آن هنگام دارالاماره نیز بسته بود. به همین جهت شب را در خانه خویش گذرانده و بامداد روز یازدهم سر مقدس امام حسین علیه السلام را نزد عبید الله بردند.
سرهاى دیگر شهیدان را پس از بریدن و شست و شو دادن، میان سرکردگان جنایت کار تقسیم کردند تا نزد عبیدالله برده و پاداش بگیرند و بدین وسیله به وى نزدیک شوند. (10)
پی نوشت:
- لهوف سید طاووس، ص ۱۱۴
- الارشاد، ص ۴۵۱
- منتهى الامال، ج ۱، ص ۳۴۹
- همان، ص ۳۶۲
- الارشاد، ص ۴۶۸
- منتهى الامال، ج ۱، ص ۳۹۹
- لهوف سید بن طاووس، ص ۱۵۰
- الارشاد، ص ۴۶۹ و معالم المدرستین، ج ۳، ص ۱۶۹
- ماهیت قیام مختار، ص ۴۵۶
- نک : الارشاد، ص ۴۷۰؛ معالم المدرستین، ج ۳، ص ۱۷۳ و منتهى الامال، ج ۱، ص ۴۰۱