پاسخ به شبهات منتشر شده در فضای مجازی

در فضای مجازی مطالبی در مورد امام حسین ( ع ) و حادثه کربلا دست به دست میچرخد .اگر چه، شبهات فوق حقیقتاً سخیفتر از آن است که پاسخی بطلبد، اما جهت ادای وظیفه نکاتی ارائه می شود. پاسخ به شبهات را به بیان استاد ،آقای موحدی ​در مداد آنلاین بخوانید .

در متن ارسالی، به طور کلی چهار شبهه وجود دارد. 
1.جریان عاشورا به خاطر دلباختگی به یک زن  به نام ارینب بوده است! 
2.با توجه به متن کتاب سفینة البحار مرحوم شیخ عباس قمی امام حسین علیه السلام - العیاذ بالله - در نکوهش و پستی و بدی¬ ایرانی ها نکاتی را فرموده¬اند مبنی بر این که آنان دشمنان ما هستند و باید مردانشان را به بردگی گرفت و زنانشان را به کنیزی فروخت!
3.در روز عاشورا، کربلا هوای گرمی نداشته و آب فرات را بر امام حسین نبسته بودند، و ایشان به راحتی میتوانستند به آب دسترسی داشته باشند!
4.این که ما برای سید الشهداء علیه السلام عزاداری میکنیم، مانند آن است که یونانی ها برای کوروش و داریوش عزاداری کنند! 

 «تاریخ بخوانیم تا در جهل نمانیم»

با توجه به اهمیت بیشتر ابتدا دوشبهه اول را پاسخ میگوییم، و سپس شبهات بعدی را. در این متن سعی شده مطالب به زبان ساده و به صورت خلاصه بیاید. تا همگان بتوانند از آن استفاده کنند. 
یک: آیا جریان عاشورا در اثر دلباختگی به یک زن به نام ارینب دختر اسحاق بوده است؟ 
در متن ارسالی گفته شده تاریخ طبری جریان عاشورا به دعوای عشقی میان حسین و یزید بر سر دختر زیبارویی به نام ارینب بنت اسحاق بوده است. اینک اشکالات این سخن سخیف را بخوانیم
اشکالات:
اولاً جالب است بدانید اصلا تاریخ طبری چنین مطلبی را ذکر نکرده است! این امر حاکی از دروغی بزرگ در متن ارسالی است. احتمالا چون مردم ایران، اسم تاریخ طبری را زیاد شنیده اند، جاعل این سخنان خواسته با ذکر نام این کتاب، حرفِ سخیف خود را اعتبار بخشد. در حالی که اولا چنین مطلبی در تاریخ طبری نیست و ثانیا طبری یک سنّی متعصب است که با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان او میانهی خوبی ندارد. (در واقع اصلاً میانه ای ندارد!) لذا حتی اگر چنین مطلبی در تاریخ طبری بود – که هرگز نبوده و نیست-  باز هم سخنِ یک فردِ مخالف با امام حسین علیه السلام حجت نیست! زیر میدانیم که سخن دشمن و مخالف، وقتی که به نفع خودش و مذهب و مکتبش باشد مورد قبول نیست، ولی اگر همین فردِ مخالف، به نفعِ رقیبش حرفی بزند، سخنِ او مقبول است. زیرا وقتی که به نفع رقیبش حرف میزند در واقع علیه خودش سخن گفته و به نوعی اعتراف کرده است. (اتفاقا ما در متن بعدی به تاریخ طبری استناد میکنیم تا ثایت کنیم ادعاهای موجود در تلگرام حتی از نظر سنی¬های متعصبی چون طبری هم دروغی بیش نیست.)
بعد از آن که دروغگویی نویسنده متن ارسالی معلوم شد، باید بگوییم که افسانه ارینب در کتاب تاریخ الخلفا نوشته ابن قتیبه دینوری ذکر شده است. سپس در یکی دو کتاب کم اعتبار دیگر کپی پیست شده است. اما خوشبختانه جاعل این افسانه در تاریخ تخصص نداشته و اشکالات تاریخی زیادی در گزارش این افسانه وجود دارد. خلاصه افسانه ارینب به قرار ذیل است: 
«عبدالله بن سلام شوهر ارینب بنت اسحاق از طرف معاویه حاکم کوفه بود. یزید عاشق ارینب که زنی زیبارو بوده، میشود. به پدرش میگوید ارینب را هر طور شده به همسری من درآور. معاویه برای ان کار نقشه ای می-کشد. از همین رو عبدالله بن سلام را به شام فراخواند و حسابی تحویلش گرفت. در همین حال به دو نفر از اصحاب به نامهای ابوهریره و ابودرداء گفت: «دخترم صفیه را میخواهم به عقد عبدالله بن سلام درآورم. ولی به دخترم حق میدهم که او نیز در انتخاب همسر اختیار داشته باشد.» این دو نفر صحابی یعنی ابوهریره و ابو درداء، سخن معاویه را برای عبدالله بن سلام بازگو کردند و او را تشویق کردند تا داماد معاویه شود. عبدالله بن سلام هم به خواستگاری صفیه دختر معاویه رفت، و صفیه گفت: «من به شرطی زن تو میشوم که همسر دیگری نداشته باشی.» عبدالله بن سلام هم گول خورد و ارینب را طلاق داد. اما معاویه عبدالله بن سلام را سر کار گذاشت و اینقدر معطل کرد تا عده زنش تمام شد. سپس ابودرداء را به سوی کوفه فرستاد تا از ارینب برای یزید خواستگاری کند. در کوفه ابودرداء امام حسین علیه السلام را دید و جریان را بازگو کرد. امام حسین علیه السلام به او فرمود، حالا که میروی از ارینب برای من هم خواستگاری کن! ابودرداء رفت و در یک مجلس هم برای یزید و هم برای امام حسین علیه السلام از ارینب خواستگاری کرد و خودش به ارینب مشورت داد تا زن امام علیه السلام شود. ابو درداء به ارینب گفت که یزید مال و منال دارد اما امام حسین بزرگ عراق و از حیث جود و کرم سید اهل عراق است. به این ترتیب ارینب زن امام علیه السلام شد. ابو درداء به شام برگشت و جریان ازدواج ارینب با امام علیه السلام را بازگو کرد. معاویه که دید دیگر کاری نمیتواند بکند! عبدالله بن سلام را به کوفه برگرداند. وقتی عبدالله به امام حسین علیه السلام رسید، به ایشان عرض کرد که امانتی نزد ارینب دارم لطفا بگویید تا آن امانت را پس دهد. امام فرمودند: «خودت برو و از ارینب امانتت را بگیر»! و امام نعوذبالله عبدالله را با ارینب در اتاقی تنها گذاشت و آن دو به یاد روزهای عاشقی خود گریستند! و حسابی با هم درد و دل عاشقانه کردند. وقتی امام حسین از عشق این دو به هم مطلع شد فرمودند: به خدا قسم به خاطر عبدالله بن سلام و اینکه این دو عاشق دوباره به هم برسند، ارینب را سه طلاقه میکنم! و امام همین کار را کرد و ارینب مجددا با عبدالله ازدواج کرد. اما یزید برای همیشه کینه امام حسین علیه را به دل داشت و سرانجام در عاشورا انتقام ارینب را از او گرفت!»
همانطور که می بینید جعل و دروغ پردازی از سر ور روی این افسانه ساختگی میبارد. اما اشکالات این مطلب به اختصار بیان میشود.
1.ابو درداء بنا بر سخن صحیح مورخان در زمان خلافت عثمان و حدود سال 32 الی 34 وفات کرده است. یعنی وقتی که یزید بین سنین یک تا پنج سالگی بوده است. پس یزید وقتی که در قنداق بوده، عاشق ارینب شده است!
2.حتی اگر بنا بر قولِ ضعیف برخی مورخین سال وفات ابودرداء را 38 یا 39 هجری بدانیم (که این قول کاملا مردود است زیرا ابو درداء در زمان خلافت عثمان وفات کرده.) و سال تولد یزید را بیاوریم عقبترین سال ممکن، یعنی به جای قول صحیح که سال 31 است، قول ضعیف را که سال 27 است در نظر بگیریم، باز هم حداکثر، یزید در هنگام وفات ابودرداء دوازده سال بیشتر نداشته است. حالا چه زمانی عاشق ارینب شده و معاویه چه زمانی عبدالله را از کوفه به شام فراخوانده و بعد او را فریفته و بعد عبدالله ارینب را طلاق داده و سه ماه عدهی طلاق ارینب سپری شده و سپس معاویه ابودرداء را به کوفه فرستاده و مجددا ابودرداء به شام برگشته، خدا میداند! تاریخ میگوید در بهترین حالت و با ارفاق کامل به این افسانه، یزید در هنگام وفات ابودرداء دوازده ساله بوده است. و این با اتفاقات این داستان جور در نمیآید. چه برسد به اینکه در حقیقت یزید در هنگام وفات ابودرداء یک ساله یا حداکثر پنج ساله بوده است! از همین جا دروغ بودن کل این افسانه معلوم میشود. نگاه کنید به یکی از مهم ترین و معتبرترین کتب رجالی اهل سنت که تصریح میکند وفات ابو درداء در زمان خلافت عثمان بوده است:
«و قال ابن عبد البر : قال طائفة من أهل الأخبار : مات ابو درداء بعد صفین ، قال : و الأصح عند أهل الحدیث أنه توفى فى خلافة عثمان. و قال عمرو بن على عن بعض ولده: مات قبل عثمان بسنة.» (تهذیب التهذیب،ج8 ص 176)
ترجمه: ابن عبد البر گفت: گروهی از اهل اخبار میگویند ابو درداء بعد از جنگ صفین یعنی بعد از سال 37 مرده است در حالی که صحیحتر نزد اهل حدیث آن است که او در زمان خلافت عثمان مرده است. و عمرو بن علی از برخی از پسران ابودرداء نقل میکند که ابودرداء پیش از عثمان مرده است. (توجه شود که عثمان سال 35 مرده است)
3.در این داستان گفته شده که عبدالله بن سلام از طرف معاویه، والی کوفه بوده است. در حالی که اساساً معاویه تا پیش از ربیع الاول سال 41 هجری بر کوفه تسلط نداشته است تا بخواهد والی خود را به آن جا بفرستد. توجه شود که ابودرداء در بهترین حالت ممکن سال 39 از دنیا رفته، و در آن زمان کوفه محل خلافت حضرت امیرالمؤمنین بوده است. پس چطور معاویه عبدالله بن سلام را والی کوفه قرار داده بوده است؟ می بینید که دروغ از سراپای این داستان میبارد. نویسنده و جاعل این افسانه حواسش نبوده که معاویه بعد از صلح امام حسن در ربیع الاول سال 41، بر عراق مسلط شد و پیش از آن عراق و شهر کوفه محل خلافت و استقرار حضرت امیرالمؤمنین و امام حسن علیهما السلام بوده و اصلا والی نداشته است. زیرا والی در جایی است که خود خلیفه یا امام حاضر نباشد! لذا همین دو اشکال برای هفت پشت این شبهه بس است اما ما نکات بیشتری میگوییم تا معلوم شود که چقدر دشمنان اهل بیت علیهم السلام احمق هستند.
4.جالب است بدانید اگر تمام تاریخ را ورق بزنید هرگز در میان تمام کارگزاران و والیان معاویه هیچ کسی با نام عبدالله بن سلام وجود ندارد! چه قبل از سال 41 و چه بعد از آن. جاعل حدیث دقت نکرده تا لا اقل اسم یک آدم واقعی را ذکر کند تا بلکه یکم داستانش رنگ واقعیت بگیرد.
5.در تاریخ اسلام اگر تمام کتب رجالی را ببینید در قرن اول فقط یک نفر با اسم عبدالله بن سلام وجود دارد که او یک یهودی زاده بوده است که در سال 41 وفات کرده و اصلا زنی به نام ارینب و پدر زنی به نام اسحاق نداشته است. این عبدالله بن سلامِ واقعی، با آن عبدالله بن سلام جعلی که در افسانه ارینب وجود دارد، هیچ ارتباطی ندارد. زیرا این فرد، یهودی، اسرائیلی و از قبیله بنی قینقاع و بسیار سالخورده بوده و اصلا هیچ وقت به عراق یا کوفه نرفته است. در حالی که در متن اصلی داستان ارینب عبدالله بن سلام قریشی خوانده شده و والی کوفه بوده است! 
6.جالب است اصلا شخصی با نام ارینب بنت اسحاق یا طبق برخی گزارشهای دیگر زینب بنت اسحاق وجود خارجی ندارد. فقط نام او در این داستان آمده است. در حالی که او اگر زنی زیبا و  همسر والی کوفه و همسر امام حسین بوده باشد، و بزرگترین مصیبت عالم زیر سر او بوده باشد باید نامش در تمام کتب مشاهیر موج بزند. دوستان! ما سر کار هستیم اساساً.
7.در هیچ کتاب تاریخی و رجالی و طبقات و زندگی نامه، از ارینب به عنوان همسر امام حسین علیه السلام نام برده نشده است. جز در همین داستان. و این خود رسواییِ دیگری برای افسانه است.  
8.در داستان ارینب، اولا خواستگاری همزمان امام حسین و یزید از ارینب مطرح شده که طبق فقه اهل بیت این کار جایز نیست. و ثانیا از سه طلاقه کردن ارینب توسط امام حسین سخن به میان آمده که کاملا و صد در صد در مکتب اهل بیت مردود است. بگذریم که اساسا خلوت کردن یک مرد و زن در یک اتاق و آن هم، دل دادن و قلوه گرفتنِ آنان، در فرهنگ عرب مرسوم نبوده، و حتی افراد پست و لعین آن دوره هم چنین اجازه ای نمیدانند که همسرشان با شوهر سابقش در اتاقی تنها بنشیند! جاعل این داستان بسیار کم هوش و استعداد بوده و نتوانسته است دستهای جاعل خود را در جعل این داستان مخفی نگاه دارد. 
9.هیچ توجه کردید که ابودرداء در این داستان رسما به معاویه و یزید خیانت کرده ولی آنها چیزی به ابودرداء نگفتهاند؟ به نظرتان اگر این داستان حقیقت داشت ممکن بود تا معاویه و یزید بیخیال ابودرداء بشوند؟
10. ضمنا معلوم نیست که یزیدی که هرگز به کوفه سفری نداشته چگونه ارینب را دیده و عاشق او شده آن هم در سن یک سالگی یا پنج سالگی یا حداکثر یازده- دوازده سالگی!
دو: آیا امام حسین فرمودند زنان ایرانی را باید فروخت و مردانشان را به بردگی گرفت؟ 
مطلبی که در متن ارسالی در تلگرام آمده، خیلی کهنه و قدیمی است. من اولین بار در سال 1383 در سایتی به نام کافر این مطلب را دیدم. بعد از آن در سال 1384 دیدم که برگه هایی را هم درست کرده¬اند که تصویر کتاب شیخ عباس قمی را دارد و متن مورد نظر را که به زبان عربی است آورده و سپس ترجمه کرده است. در آن سایت و در آن برگه ها هم، مثل همین متن ارسالی در تلگرام، اسم کتاب اشتباه تایپ شده بود. دقیقاً این متن کپی پیست همان متن سابق است وحتی به خودشان زحمت نداده اند تا اسم کتاب را ویرایش کنند. اسم کتاب، سفینة البحار و مدینة الاحکام و الاثار است. نه مدینه الحکام! دقیقا همین اشکال همان موقع نیز وجود داشت. البته قبلا آدرس آن ج8 ص 164 درج شده بود که الان خبری از شماره جلد نیست! 
خوشبختانه یا متأسفانه بی سوادیِ شبهه کننده، و بیسوادپنداریِ ما توسط او، خنده آور است. این جمله¬ای که او میگوید زنان ایرانی را بفروشید و مردان ایرانی را به بردگی بگیرید، اصلا سخن امام حسین نیست. بلکه سخن خلیفه دوم، عمر بن خطاب است! حالا حدس میزنید چرا او این سخن را به امام حسین علیه السلام نسبت داده است؟ علت این کار فقط خباثت ذاتش نبوده، بلکه بی سوادی اش هم به شدت دخیل بوده است. زیرا پیش از این سخن عمر بن خطاب، دو حدیث آمده است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است. و چون شیعیان در حدیث، برای امام صادق کنیه اباعبدالله را ذکر میکنند، این فردِ بی سواد فکر کرده، منظور از ابا عبدالله، امام حسین علیه السلام است. جالب است بدانید که آن دو حدیث امام صادق علیه السلام اتفاقا در جهت افضلیت و ممتاز بودن و خوب بودن اهل عجم است. متن کتاب سفینة البحار شیخ عباس قمی به قرار ذیل است: 
«قال الصادق علیه السلام: لو نزل القرآن على العجم ما آمنت به العرب ، وقد نزل على العرب فآمنت به العجم، فهذه فضیلة العجم.» 
یعنی امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر قرآن به زبان عجمی نازل میشد، هیچ عربی (از سر کبر و غرور) به آن ایمان نمیآورد، ولی به طور قطع قرآن به زبان عربی نازل شده ولی عجم ها به آن ایمان آورده-اند، و این دلیلی است بر برتریِ عجم! 
مرحوم شیخ عباس پس از این، حدیثی دیگر در خصوص برتریِ غیرعربِ مؤمن بر عربِ کافر از امام صادق علیه السلام ذکر میکند که در آن از امام صادق علیه السلام با کنیه اباعبدالله یاد می¬شود و همین امر شبهه کننده را به اشتباه انداخته و فکر کرده که این اباعبدالله، امام حسین است. سپس مرحوم شیخ عباس قمی، بیانی در ذیل آن حدیث امام صادق ذکر می¬کند و بعد از آن مینویسد: 
«سوء رأی الثانی فی الأعاجم: مناقب ابن شهرآشوب: لما ورد بسبی الفرس إلى المدینة أراد الثانی أن یبیع النساء وأن یجعل الرجال عبید العرب...»
شبهه کننده یا از روی غرض یا از روی بیسوادی ترجمه عبارتِ «سوء رأی الثانی فی الأعاجم» را نیاورده است. شاید شما فکر کنید ترجمه این عبارت، «دومین رأیِ بد و زشت درباره عجمها» است. یعنی به عبارتِ فنی تر، «الثانی» را صفت برای «رأی» در نظر بگیرید. در حالی که این ترجمه کاملاً و صد در صد غلط است. زیرا کلمه «الثانی» در این جمله مضاف الیه است نه صفت. (زیرا اگر الثانی صفت بود، باید کلمهی «رأی» هم الف و لام میگرفت!) در این جمله منظور از الثانی خلیفه دوم است که شیخ عباس از آوردن او به دلایلی کراهت داشته است. بنابراین ترجمه عبارت چنین است: «زشتی یا بدیِ رأیِ خلیفه دوم درباره عجمها». در واقع این عبارت تیتری است برای شروع گفتاری جدید در کتاب مرحوم شیخ عباس قمی. لذا ترجمه درستِ عبارتی که در تلگرام آمده اینطور است:
امام صادق علیه السلام (و نه امام حسین!) میفرماید: «ما از تبار قریش هستیم، (اما با این حال و در پاسخ به کسانی که عرب را بر عجم برتر میدانستند، فرمودند:) هر غیر عربِ مؤمنی از هر عربِ کافری برتر است.» (گفتار تمام میشود، و گفتار دیگری شروع میشود با این تیتر:) «زشتیِ دیدگاه خلیفه دوم درباره عجمها. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خود ذکر می¬کند که هنگامی که اسیران عجم به مدینه وارد شدند، خلیفه دوم خواست تا زنان آنان را بفروشد و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب بگیرید...»
جالب است شبهه کننده جرأت نکرده ادامه متن شیخ عباس قمی را بیاورد. در ادامه این روایت آمده است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مانع خلیفه دوم شدند و اجازه ندادند که او زنان ایرانی را بفروشد و مردانشان را به غلامی بگیرد.
هم چنین جالب است بدانید در ادامه کتابِ شیخ عباس قمی، گفتار دیگری وجود دارد که معاویه پس از عمر (یعنی همان «الثانی») این عداوت را بر عجم ها ادامه داد. تیتر این گفتار چنین است: «متابعة معاویة رأی الثانی فی الأعاجم»! یعنی پیروی کردن معاویه از دیدگاه خلیفه دوم درباره عجمها.
لذا میبینید که چطور سخنِ عمر بن خطاب، به امام حسین علیه السلام نسبت داده میشود! و سخنان بلند امام صادق در فضل عجمهای مؤمن، مخفی نگه داشته میشود و حمایت مولایمان امیرالمؤمنین از ایرانیها ذکر نمیشود! دشمن خیال می¬کند که با این حرفها میتواند حرارت خاموش نشدنی حب مولا و فرزندان مولا را در دلهای شیعیانشان سرد کند. ولی هرگز نخواهد توانست.
عدو شود سبب خیر. بگذارید مردم ایران بدانند که دشمنان اهل بیت علیهم السلام، مثل همین «الثانی» و «معاویه»، دشمن ایرانیها هم بودهاند. این خود نکته ارزشمندی است. 

کلید واژه ها

امام حسین

پاسخ به شبهات

فضای مجازی

کربلا

نویسنده:

مهدیه فرح آبادی

پست قبلی

ادبیات

پست بعدی

مقدمه ای برای بازی آنلاین

در همین رابطه بخوانید :

درباره این مطلب دیدگاهی بنویسید...

نام :
وب سایت :
دیدگاه :
پست الکترونیک :
نشانی پست الکترونیک شما نمایش داده نخواهد شد.