گوش دادن یکی از مهم ترین مهارت هایی است که ایجاد صمیمیت، موفقیت و روابط اثر بخش می کند. هنگاهی که بهتر گوش می دهید، همکار، همسر و یا فرزند خود را بیشتر درک می کنید و با او هماهنگ می شوید. هر قدر مهارت های ارتباطی یک فرد بیشتر باشد، بر اطرافیان خود برای تغییر، اثر بیشتری داشته و افراد زیادتری را به سوی خود جلب می نماید. گوش سپردن به روش صحیح سبب می شود تا شما دوستان فراوانی به دست آورید. روابط خانوادگی تان را بهبود بخشید، در شغل و حرفه خود منافع فراوانی به دست آورید و کسب و کار خود را رونق دهید. همچنین گوش دادن به سخنان دیگران باعث می شود که آنان از بودن با شما لذت ببرند و همه جا قدم به قدم در کنارتان باشند.
گوش دادن یک تعهد و اقدام به منظور تعریف ، تمجید، خوش آمد گویی و توافق است. آن را می توان تعهدی برای فهمیدن و رسیدن به درک همدلانه دانست.
گوش دادن فعال
یافتن معنای گفتار دیگران در ذهن خود گوش دادن است. بنابراین گوش دادن موثر عبارت است از مشارکت فعال در یک گفتگو. فعالیتی که گوینده را در انتقال منظور خویش یاری می کند.
با این تعریف شنیدن با گوش دادن متفاوت است . شنیدن فعالیتی جسمی است و نیازی به یادگیری ندارد، چرا که دستگاه شنیداری ما غیرارادی در اثر برخورد صداها، تحریک شده و شنیدن احساس می شود.
اما گوش دادن فعالیتی ذهنی است که نیازمند یادگیری است و تا به آن توجه نکنیم ادراک نمی شود. ما با گوش های خود می شنویم اما با مغزمان گوش می دهیم.
راهکارهای عملی گوش دادن فعال
برای درک بیشتر گوینده به علایم غیرکلامی (زبان بدن) او توجه کنیم: افراد میتوانند از راههای مختلف، ارتباط برقرار کنند بنابراین توجه به مواردی مانند تماس چشمی، اشارهها، حرکت اندامها، حالت اندامها و لحن صدا میتواند موجب کسب اطلاعات و پیامها شود. همهی این علائم میتوانند اطلاعات مهمی به شما بدهند که در قالب کلمات پیدا نمیشوند با توجه دقیقتر به رفتارهای غیرکلامی دیگران میتوانید ارتباط سازندهتری با آنان برقرار نمایید.
خواندن ذهن: کسی که سعی می کند ذهن افراد را بخواند نمی تواند توجه چندانی به آنچه مردم می گویند داشته باشد.
بازسازی عبارت ها: آنچه می پندارید طرف مقابلتان گفته است، به بیان خود تان در ذهن تکرار کنید. بازسازی عبارت ها، یکی از ابزارهای اصلی برای گوش کردن واقعی است. بزرگترین اشتباه ما این است که از آنچه که طرف مقابل مان می گوید آگاهی چندانی نداریم. اما سعی کنید قبل از اینکه موضوع صحبت تغییر کند ، موضوع مورد بحث تان را به طور روشن دوباره تکرار کرده و تفسیر کنید. سخنانی مانند این :" خیلی جالب است ؛ می توانی بیشتر برایم توضیح بدهی؟" در این شرایط فرد مقابل شما احساس می کند که به او دقت و توجه کافی دارید و دوست دارید در مورد جزییات نیز بیشتر بدانید ؛ پس این مکالمه بسیار رضایت بخش خواهد بود.
امتحان این شیوه به ما کمک می کند که اگر صحبت های طرف مقابل را هم خوب نشنیده باشیم و یا او تصور کرده که به حرف هایش گوش نداده ایم با بازسازی عبارت ها به او بفهمانیم که حرف هایش را شنیده ایم. در بازسازی اغلب می توانیم از عبارت «منظورت این بود» و یا «آنچه اتفاق افتاده این بود» استفاده کنیم.
عوامل حواس پرتی را به حداقل برسانیم از جمله :
- بازی کردن با کلید و سکه و ...
- تکان خوردن یا حالت عصبی
- ضرب گرفتن روی میز با انگشتان
- جا به جا شدن مکرر
- تماشای تلویزیون
- سر تکان دادن به عابرین
- روزنامه خواندن و .....