کارول ووک روان شناس دانشگاه استنفورد معتقد است، که وقتی معلم ها از کلمات تشویق آمیزی مانند"عالی بود"، " تو بی نظیری"، "خیلی باهوشی" و غیره استفاده می کنند، این پیام را به دانش آموز می دهند که او کامل است، هوش و استعداد او در بالاترین نقطه قرار دارد و دیگری راهی برای پیمودن و نقطه ای برای رسیدن باقی نمانده است. این پیام نه تنها منجر به ایجاد یک خودپنداره کاذب در دانش آموز می شود بلکه از طرف دیگر نیز استرس و تنش روانی زیادی را بر او وارد می کند.
دانش آموزانی که با چنین عباراتی مورد تشویق قرار می گیرند، همیشه نگران هستند که نکند این قضاوت در مورد خود را به خطر بیندازند، برای انجام تکالیف، شرکت در آزمون ها و امتحانات، دچار استرسی حتی بیش از دانش آموزان سطح متوسط و ضعیف می شوند زیرا می خواهند خود را در اوج نگه دارند و این خودپنداره کاذب و شاید تصور عمومی را که آنها بهترین، باهوش ترین و کامل ترین دانش آموز هستند، را دست نخورده نگاه دارند.
ووک شرح می دهد که تشویق کلاس معلمین و همچنین والدینی که از عبارات کلیشه ای و قضاوت شخصی استفاده می کنند، برای دانش آموزان مضر هستند زیرا این تصور را دامن می زنند که هوش و استعداد، عناصری ثابت و مادرزادی هستند و تلاش و کوشش دانش آموزان تاثیری در تغییر نتیجه نخواهد داشت. در یک پروژه تحقیقی3 که دانشگاه استفورد آغاز کرده است، ووک به همراه چند نفر از روان شناسان آموزشی، به این نتیجه رسیده اند زمانی که دانش آموزان باور می کنند که هوش عنصری قابل تقویت و تغییر است، عملکرد تحصیلی بهتری از خود نشان می دهند. دانش آموزانی که باور می کنند هوش، قابل تقویت و بهبود است، استقامت و پایداری بیشتری برای یادگیری نشان می دهند، تلاش خود را مضاعف می کنند و برای کسب نمرات و نتایج بهتر تلاش بیشتری مبذول می کنند.
مهم ترین ایده این پروژه که هم برای والدین و معلمان و هم دانش آموزان بارها و بارها مورد تاکید قرار می گیرد، این است که هوش، یک عنصر ثابت و مادرزادی نیست. هوش را می توان تقویت کرد و پرورش داد. بهره هوشی، معیار مناسب و قابل اعتمادی برای توقف روند پرورش ذهنی و هوشی نیست و دانش آموزان قادرند با تلاش و آموزش، ظرفیت ذهنی و قابلیت های یادگیری خود را افزایش دهند.