درس های که در مدرسه به بچه ها یاد نمیدن

تو مدرسه ها بهمون یاد ندادن پول یکی از مهمترین فاکتورهای زندگی و برای به دست آوردنش و حفظ کردنش باید کلی مهارت داشت. ما باید تو مدرسه یاد بگیریم که بدون قضاوت و سرزنش همدیگه باهم ارتباط برقرار کنیم. به ندرت در مدرسه به ما آموزش داده میشه که چطور مسائل رو حل کنیم و ... در ادامه با هم بخوانیم و یاد بگیریم.

درس های که در مدرسه به بچه ها یاد نمیدن رو شما یادشون بدید!

چرا نباید یه سال رو صرف یادگیری نحوه مدیریت کسب و کار یا مهارت های حل مساله در رویارویی با چالش های زندگی یا این موضوع که چطور میشه برای بازنشستگی پس انداز کرد، کنیم؟ یا چرا هیچ کس به ما یاد نداد که وقتی بزرگ بشم، درصد بزرگی از مشاغل توسط ماشین ها انجام میشه پس باید بری سمت کاری که ماشینی نمی تونه از پسش بر بیاد؟ چرا هیچ کس این چیزها رو یاد ما نداد؟ به نظرتون چه درس هایی رو باید تو مدرسه یاد می گرفتیم، اما یاد نگرفتیم؟ من خودم (دکتر چاوشی) چندتا موضوع تا تو سرم دارم که می خوام بهتون بگم، در واقع درس هایی رو می خوام بگم که تو مدارس باید تدریس بشن اگه نمیشن شما به بچه هاتون یاد بدینش.

مسائل مالی:

متنفرم این واقعیت رو به زبون بیارم اما گردونه دنیا رو پول می چرخه. پس چرا به ما یاد ندادن وقتی ۱۸ سالمون شد شروع کنیم به پس انداز کردن مثلا هفته ای حتی شده، هزار تومن پس انداز کنیم.
به ما یاد ندادن همزمان با درس خوندن، چند ساعت تو هفته بریم یه جا مشغول کار کردن بشیم. به بچه های ما هیچ وقت. مدرسه یاد نمیدن که پولشون رو صرف خرید آت آشغال های گرون قیمت که آخر سر هم قرار از چشمشون بیوفتن و بندازن یه گوشه، نگاه نکنن.
تو مدرسه ها بهمون یاد ندادن پول یکی از مهمترین فاکتورهای زندگی و برای به دست آوردنش و حفظ کردنش باید کلی مهارت داشت. هنوز آدم هایی رو میشناسم که چهل سالشونه ولی نگاه شون به پول مثل نگاه یه گربه به هویجه، همونقدر سرد و بی تفاوت! پس به بچه هاتون از اهمیت پول بگید! کارکرد پول رو براشون توضیح بدید. بچه هاتون رو تو محل کارتون ببرید و بذارید نحوه رفتار با ارباب رجوع رو ازتون یاد بگیرن، بذارید دم مغازه کنار دخل پیش تون بشینن، بهشون یه نقش کوچیکی بدید و بذارید خودشون رو در مسیر تولید ثروت کنار شما احساس کنن.

ارتباطات:

ما باید تو مدرسه یاد بگیریم که بدون قضاوت و سرزنش همدیگه باهم ارتباط برقرار کنیم. مرزهای شخصی رو باید بهمون یاد می دادن، چطور با آدم هایی که به مرزهای شخصی ما تعرض می کنن، رفتار کنیم. اینکه اگه کسی ترکمون کرد چطور باید باهاش کنار بیایم! مهمه که یاد بگیریم چطور دوست خوبی باشیم، چطور با خانواده مون رفتار کنیم، چطور بدون اینکه دهن بقیه رو سرویس کنیم، مسئولیت مشکلات هیجانی خودمون رو بپذیریم!
چطور بتونیم در مواقع پرتنش، احساساتمون رو مدیریت کنیم! خب الان میگید خب حالا که اینارو تو اون مدرسه ​... و دانشگاه... یادمون ندادن از کجا یاد بگیریم و بعدش بتونیم به بچه هامون یاد بدیم؟ آره بهترین راه اینه که یا خودتون آموزش ببینید یا فرزندتون رو از بچگی به جای کلاس زبان و رقص باله و... کلاس های روانشناسی گروهی مختص کودکان و نوجوانان بفرستید.

منطق و استدلال:

به ندرت در مدرسه به ما آموزش داده میشه که چطور مسائل رو حل کنیم.
در عوض فقط یاد می گیریم یه سری چیز رو حفظ کنیم و بعدش موقع امتحان از روشون کپی کنیم و در نهایت هم فراموشش کنیم، همین هم باعث میشه در مشکلات زندگی به عنوان یه انسان بالغ گیر کنیم. وقتی بچه تون داره تلویزیون میبینه بشینید کنارش، ازش سئوال بپرسید! مثلا بپرس که اون باب اسفنجی وقتی داره همبرگر سرخ میکنه چرا همش به اختاپوس چپ چپ نگاه میکنه! آره اینطوری سعی کنید منطق و استدلال فرزندتون رو درگیر کنید!

خود آگاهی:

خود آگاهی یعنی توانایی تفکر درباره تفکر خود، توانایی داشتن احساس درباره احساسات خود، داشتن نظر درباره نظرات خود! مثلا ممکنه من فکر کنم از اسم سارا متنفرم و کسایی که اسمشون سارا هست آدمای خوبی نیستن؛ پس لعنت بهت سارا! اما کسی که خودآگاهی داره، از خودش می پرسه چرا من از اسم سارا متنفرم؟ ممکنه به خاطر این باشه که دوست دختر سابقم اسمش سارا بود؟ خب اون سارا چه ربطی به بقیه ساراها داره؟ به این میگن خودآگاهی و متاسفانه اکثر آدم ها میزان خیلی کمی از اون رو دارن! اما خبر خوب اینه که با تمرین می تونین یادش بگیرین.

در واقع باید تواناییتون رو در مشاهده خودتون، افکار و احساسات تون افزایش بدین. می تونین از مدیتیشن، روان درمانی یا نظر دوست نزدیکی که تعصبی نداره و از شما عاقل تره استفاده کنین. خودآگاهی مهمه چون آدمایی که میزان بالایی از خودآگاهی رو دارن، تصمیمات بهتری می تونن بگیرن، تمرکز بالاتری دارن، هیجاناتشون رو بهتر مدیریت می کنن و مشکلات بالقوه رو بهتر تشخیص میدن! این رو هم تو مدرسه بهمون یاد ندادن! فقط گفتن: تا نگفتیم کسی به برگه های امتحانی دست نزنه!

خودشناسی

با تجربیاتتان رشد خواهید کرد

تجربه، مشخصا همان چیزی است که هنگامی که اوضاع آن طور که انتظار داشتید پیش نمی رود، به دست می آورید و تجربه، با ارزش ترین تسهیلات زندگی است، دقیقا همان چیزی است که به شما قدرت می دهد. شما این قدرت را دارید که زخم ها و نگرانی هایتان را به علم تبدیل کنید فقط کافی است کاری برای رفع نگرانی هایتان بکنید. باید اتفاقی که افتاده را پذیرا باشید و از چیزی که یاد گرفته اید برای برداشتن قدمی به جلو استفاده کنید. هر چیزی که تجربه کرده اید به شما توانایی می دهد تا با چیزهایی که قرار است تجربه کنید، کنار بیایید. این را درک و خودتان را آزاد کنید.

شک و تردید

چرا شک و تردید خوبه؟ چون شما رو کنجکاو می کنه و بهتون انگیزه یادگیری و آزمایش نظرات جدید رو میده. باعث میشه به بقیه نگاه منصفانه و به دور از تعصبی داشته باشین. اصولأ هر اتفاق بدی که برای ما میفته حاصل اطمینان هست. چون هیچ وقت فکر نکردیم شاید اوضاع برخلاف تصور ما پیش بره، شک و تردید باعث میشه ذهنتون باز بشه.
زندگی پراز ابهامه، اینو قبلا هزاربار گفتم، اطمینان فقط باعث میشه نتونیم زندگی کنیم، نتونیم خودمون رو با شرایط ابهام آمیز سازگار و تغییر بدیم، از شما گذشت، حداقل به بچه هاتون یاد بدین که بتونن موقعیت های مبهم و بلاتکلیف رو تاب بیارین! آهان، چه جوری؟! خب همین الان سعی کن اینکه بلد نیستی چه جوری ابهام رو به بچه ات یاد بدی روتاب بیار، هرجوری که تونستی تاب بیاری، دقیقا همون روش رو بهش یاد بده❤️

پایان شب سیه، سپید است

با صبر و نه تحمل می توانید توانایی هایتان را به طرز قابل توجهی بگسترانید. اگر همیشه همه رویاهایتان فورا برآورده شوند، دیگر هدفی که به دنبالش باشید نخواهید داشت. اینگونه برای لذت منتظر ماندن و پیشرفت، دلتان تنگ خواهد شد. یادتان باشد، صبر به معنی منتظر ماندن نیست، صبر قدرت داشتن دیدگاهی خوب در زمانی است که برای چیزی که به آن باور دارید تلاش می کنید.

هیچ فردی نمی تواند تا همیشه از تجربه هایی تلخ از این نوع اجتناب و دوری کند، توجه نکنید و تلاش نکنید از رنج پرهیز کنید یا آن را انکار کنید. نتیجه چنین دیدگاهی انکار گرایانه ای در رویارویی با واقعیت ها، جز رنج چند برابر چیزی به همراه ندارد.
در مقابل چنین ایده هایی که بر پرهیز و دوری از رنج تاکید دارند، متفکرانی مانند ماکس شلر و ویکتور فرانکل تلاش کردند از آن فراتر بروند. آن ها راه کاری دادند که اگر چه رنج حس خوبی نیست، اما تجربه ای است که اگر از دیدگاهی واقعی به آن توجه شود می تواند هم دست یافتنی و هم معنادار باشد. نظریه دکتر چاوشی خیلی شبیه به این دو متفکر است و آنچه می خوانید نوشته هایدکتر بهزاد چاوشی (از دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی) موسس مرکز روان شناسی و مشاوره (ارگانیک مایندد) است.

این همان موضوعی است که در نظریه معنای رنج شلر بیان می شود.

راه حل تحمل رنج: همیشه چیزی برای شکرگزاری وجود دارد.

در آخر باید این را بدانید، مثبت بودن در شرایط منفی، احمقانه نیست. اگر در مواقعی که چیزهای زیادی برای شکایت کردن و گریه کردن وجود دارد، انتخاب کنید که لبخند بزنید و شکرگزار زندگی تان باشید، کار صحیحی انجام می دهید. به همه زیبایی هایی که اطراف تان وجود دارد فکر کنید، به آن ها توجه کنید و لبخند بزنید. برای همه موضوعات کوچکی که زندگی به شما داده است شکرگزار باشید چون وقتی همه آن ها را کنار هم قرار دهید، متوجه می شوید که تا چه اندازه اهمیت دارند.

کلید واژه ها
نویسنده:

مهدیه فرح آبادی

پست قبلی

فرزندانتان را از لمس رنج واقعی محروم نکنید

پست بعدی

سوگیری شناختی چیست؟

در همین رابطه بخوانید :

درباره این مطلب دیدگاهی بنویسید...

نام :
وب سایت :
دیدگاه :
پست الکترونیک :
نشانی پست الکترونیک شما نمایش داده نخواهد شد.